

بزرگنمایی (اعتبار: Getty Images)
حدود یک سال پیش، رئیس جمهور جو بایدن یک هدف بلندپروازانه برای آب و هوا تعیین کرد: ایالات متحده باید انتشار گازهای گلخانه ای خود را تا سال 2030 حدوداً به نصف کاهش دهد. اما زمان بسیار کمی برای کنترل انتشار گازهای گلخانه ای ما فراهم می کند.
این چند سوال واضح را ایجاد می کند. اصلا امکانپذیر است؟ اگر چنین است، چگونه؟ برای پی بردن به این موضوع، گروهی از کارشناسان انرژی از شش مدل مختلف از اقتصاد انرژی ایالات متحده استفاده کردند و هر کدام را برای رسیدن به وضعیتی تعیین کردند که در آن انتشار گازهای گلخانه ای مطابق با اهداف ما باشد. خبر خوب این است که همه مدل ها مسیرهایی را برای رسیدن به آنجا ارائه می دهند. اگرچه جزئیات دقیق از مدلی به مدل دیگر متفاوت است، ویژگی های مشترک آنها به شدت به این نکته اشاره می کند که تمرکز ما باید کجا باشد.
یافتن مسیر
انتشار گازهای گلخانه ای عمدتاً از استفاده از انرژی، هم برای تولید برق و هم برای تأمین انرژی حمل و نقل ناشی می شود. فرآیندهای صنعتی همچنین می توانند دی اکسید کربن یا سایر گازهای گلخانه ای منتشر کنند که برخی از آنها حتی پتانسیل گرمایش بالاتری دارند. امکان پیگیری هزینه ها و مزایای تغییر وزن هر یک از این منابع وجود دارد. در برخی موارد، این ممکن است شامل تغییر از یک فرآیند صنعتی به مواد جایگزین یا از سوختهای فسیلی به یک منبع تجدیدپذیر باشد. از طرف دیگر، این ممکن است شامل جبران ادامه انتشار گازهای گلخانه ای از طریق مواردی مانند جذب کربن یا احیای جنگل باشد.
14 پاراگراف باقی مانده را بخوانید نظرات